Tuesday, November 18, 2008


از همان روزي که دست حضرت قابيل گشت آلوده به خون حضرت هابيل

از همان روزي که فرزندان آدم زهر تلخ دشمني در خونشان جوشيد

آدميت مرد گرچه آدم زنده بود

از همان روزي که يوسف را برادرها به چاه انداختند

از همان روزي که با شلاق و خون ديوار چين را ساختند

آدميت مرده بود

بعد دنيا هي پر از آدم شد و اين آسياب گشت وگشت

قرن ها از مرگ آدم هم گذشت اي دريغ آدميت بر نگشت

قرن ما

روزگار مرگ انسانيت است

سينه دنيا ز خوبي ها تهي است

صحبت از آزادگي ،پاکي، مروت ، ابلهي ست

صحبت از عيسي و موسي و محمد نابجاست

قرن موسي چومبه هاست

روزگار مرگ انسانيت است:

من که از پژمردن يک شاخه گل ،

از نگاه ساکت يک کودک بيمار،

از فغان يک قناري در قفس ،

از غم يک مرد در زنجير ، حتي قاتلي بر دار-

اشک در چشمان و بغضم در گلوست

وندرين ايام ، زهرم در پياله ، اشک و خونم در سبوست

مرگ او را از کجه باور کنم؟



صحبت از پژمردن يک برگ نيست

واي جنگل را بيابان ميکنند

دست خون آلود را در پيش چشم خلق پنهان ميکنند

هيچ حيواني به حيواني نميدارد روا

آنچه اين نامردمان با جان انسان ميکنند



صحبت از پژمردن يک برگ نيست

فرض کن : مرگ قناري در قفس هم مرگ نيست

فرض کن : يک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست

فرض کن: جنگل بيابان بود از روز نخست

در کويري سوت و کور ،

در ميان مردمي با اين مصيبتها صبور،

صحبت از مرگ محبت ، مرگ عشق،

گفتگو از مرگ انسانيت است!





فريدون مشيري

Monday, November 10, 2008

انتخابات در بالاترین

با درود به دوستان عزیزم میخواستم یک مطلب کوتاه را خدمت شما عرض کنم و از نظرات با ارزش شما نیز بهره بگیرم .
با توجه به اینکه هر روز بر تعداد کاربران بالاترین افزوده میشود و افراد جدید با تفکرات مختلف به جمع ما می پیوندند در ادامه مطلب برای بهبود سطح کیفی بالاترین و جلوگیری از پسرفت آن پیشنهادی دارم که امیدوارم در مورد آن بتوانیم با دوستان به بحث و گفتگو بنشینیم.
همانگونه که جامعه بالاترین همواره به یک جامعه ی قانون مدار و دارای دمکراسی تشبیه شده ، متاسفانه با افزایش جمعیت کنترل و جلوگیری از قانون شکنی هایی که کم و بیش شاهد آن هستیم امری مشکل و به عبارت دیگر غیر ممکن می باشد. برای اینکه دوباره بتوانیم به روزهای خوب قدیم بر گردیم نیاز به نبروی بیشتر در امر سر کشی به لینکها ، بررسی امتیازات داده شده به لینکهای کاربران ( منفی و مثبت ) که توسط یک فرد با چند نام کاربری داده میشود ، موضوعات داغ ، لینکهای جدید به صفحه تازه ها که گه گاه شاهد شلیک مسلسل گونه ی لینک از سایتهای زرد هستیم و مسایل دیگر از این قبیل پیشنهاد زیر ارائه می کنم :
1- کاندید شدن افرادی که مایل هستند به عنوان مجری قانون و نظارت بر بالاترین برگزیده شوند.
2- تبلیغات در مورد توانایی های فردی کاندیدها ، تفکرات ، عقاید و خط مشی سیاسی و اجتماعی و هم چنین حوزه اختیاراتی که مایل هستند در اختیار داشته باشند .
3- تعیین یک روز از طرف مدیران بالاترین به عنوان روز رای گیری
4- پس پایان رای گیری افراد منتخب - از طرف هر گروه و دسته ی سیاسی ، مذهبی و غیره - با یکدیگر مرام نامه ای را تشکیل دهند که به موجب آن، گروه تحت نمایندگی خود را در صفحه ای مخصوص در مورد قوانین و احترام به سایر گروه ها آگاه نمایند .
5- این نمایندگان زیر نظر مدیران اصلی بالاترین باشند و تخلفات آنها از طریق کاربران قابل گزارش باشد.
6- در صفحه شخصی هر کاربر گروه و جناح مد نظرش قید شود
7-تخلفات هر کاربر به نماینده و یا نمایندگان گروه متعلق به آن گزارش داده شود.
8 - مدت معین برای میزان ماندگاری نمایندگان در نظر گرفته شود و در پایان هر دوره انتخابات مجدد برگزار شود .
9- به منظور جلوگیری از دیده نشدن تبلیغات و بخش رای گیری ، در طول مدت انتخابات در بخش موضوعات داغ بخش رای گیری ساخته شود

از آنجایی که این پیشنهاد یک نظر شخصی میباشد از شما دوست عزیز خواهشمندم نظر موافق ، مخالف و یا تکمیلی خود را با ذکر دلیل در بخش نظرات در بالاترین بنویسد

به امید اینکه موفق به داشتن دمکراسی در محیط مجازی بشویم !

هومن

Tuesday, November 4, 2008

نامه ی احمدی نژاد به اوباما


دقایقی پیش صورت گرفت : نامه ی احمدی نژاد به اوباما

حسین جون تو که دیگه از خودمونی ! اگه هاله ای چیزی خواستی تعارف نکن .




احمدی نژاد در ادامه ی نامه به باراک پیشنهاد داد که اجازه بدهند پرفسور کردان به آمریکا رفته و در آنجا ضمن ادامه ی تحصیل ، وزیر کشور شود !

Sunday, October 26, 2008

( گوز ( گاز سولفید هیدروژن


منبع گوز
- هوای بلعیده شده هنگام خوردن و نوشیدن
- گاز جذب شده از خون توسط دیواره روده
- گاز حاصل ازواکنشهای شیمیایی روده و
- گاز تولیدی در اثر فعالیتهای باکتریهای روده

ساختار گوز
ساختار دقیق گوز در افراد مختلف و در اوقات مختلف بر مبنای غذای فرد متفاوت است... قسمت اعظم هوای بلعیده شده اکسیژن است که قبل از رسیدن به روده جذب بدن می شود و فقط نیتروژن باقی می ماند.. بقیه هم شامل دی اکسید کربن، هیدروژن و متان است... هر چه باد بیشتر در روده نگه داشته شود، میزان نیتروژن آن بیشتر می شود چون بقیه امکان جذب دوباره به بدن را دارند. در ضمن افراد عصبی و عجول اکسیژن بیشتری در روده دارند و گوزوتر هستن
بوی گوز
بوی حاصل از گوز بیشتر به خاطر ترکیبات گوگردی مثل سولفید هیدروژن است. غذاهایی چون کلم، تخم مرغ و گوشت بوزا هستند. لوبیا بطور اخص بوی شدید ندارد ولی حجم گاز را خیلی زیاد می کند.

صدای گوز
صدای گوز حاصل ارتعاشات دهانه مقعد هنگام خروج گاز است... نوع و شدت صدا بستگی به شتاب گاز و تنگی ماهیچه اسفنکتر مقعد دارد.

چرا چُس گرم و کم صدا است در حالیکه گوز پرصدا و کم بو است؟
گوز بیشتر حاصل بلعیدن هواست و حجیم است. برای همین هم صدای بیشتری دارد در حالیکه چس حاصلفعالیتهای باکتریهای روده است که گازهای گوگردی تولید می کنند و در اثر این واکنشها حرارت هم ایجاد می شود ولی این گازها کم حجم ترهستند و به همین دلیل کم صداترند.

یک فرد عادی در روز چقدر می گوزد؟
به طور متوسط،هر فرد روزانه نیم لیتر گوز تولید می کند و 14 مرتبه در روز می گوزد.

آیا ممکن است کسی اصلا نگوزد؟
خیر! همه می گوزند. حتی مرده ها تا چند ساعت پس از مرگ ممکن است بگوزند (بخاطر گازهای جمع شده در روده قبل از مرگ).

آیا مردها بیشتر از زنها می گوزند؟
خیر! تفاوت در میزان گوز بستگی به جنسیت ندارد و بیشتر مربوط به عادات غذاخوردن و بلعیدن هوا و ژنتیک است. اما مردها آزادانه تر از زنها می گوزند و زنها در این مورد بخاطر قواعد اجتماعی بیشتر خودداری و مخفی کاری می کنند.

احتمال گوزیدن در چه وقت از روز بیشتر است؟
صبح اول وقت بعد از بیداری.

چرا حبوبات گاز تولید می کنند؟
حبوبات حاوی چند نوع قند هستند که برای انسان قابل هضم نیست و وقتی این قندها به روده می رسد، باکتریهای روده جشن می گیرند و حسابی گاز تولید می کنند. بقیه غذاهای گاز ساز عبارتند از: فلفل دلمه ای، کلم سنگ، کلم پیچ، شیر، نان، تخم مرغ، آبجو، و کشمش.

چه کارهای دیگری باعث تولید گاز می شود؟
بلعیدن تند غذا و آب (درمان: جویدن با دهان بسته و آرام غذا خوردن)، آدامس جویدن، سیگار، لیسک و آب نبات، نوشابه های گازدار، صعود در هواپیما (بخاطر افت فشار) و عصبی بودن.

آیا نگه داشتن گوز ضرر دارد؟
در این مورد نظرات متفاوت است. قدیمی ها معتقد بودند که ضرر دارد. کلادیوس، امپراطور روم، به خاطر حفظ سلامت عمومی، گوزیدن در جشنهای دربار را آزاد کرده بود. اما دکترهای امروزی می گویند که خودداری ضرری ندارد. فقط فشار گاز ممکن است باعث دل درد شود. بعضی دکترها هم اعتقاد دارند که خودداری مداوم در دراز مدت باعث گشادی و ورم مزمن دیواره روده می شود.

تا چه مدت می شود گوز نداد؟
گوز به محض اینکه فرصت پیدا کند و ماهیچه تان را شل کنید فرار می کند. حتی اگر تمام روز هم خودتان را کنترل کنید، بعد از خواب رها می شود. باور ندارید یک شب در پروازهای بین قاره ای در هواپیما نخوابید و به دقت گوش کنید ببینید چه می شنوید..

آیا همه در خواب می گوزند؟
خیر! اکثر مردم از کودکی یاد می گیرند که در خواب دریچه (اسفنکتر) مقعد را کنترل کنند و به همین خاطر هم صبحها بعد از بیداری می گوزند ولی اکثر کسانی که در طول روز خودداری می کنند، در خواب ناخودآگاه می گوزند. حتما متوجه شده اید که گاهی اوقات اگر خودتان را کنترل کنید گوز برطرف می شود. این موقتی است چون باد به قسمتهای داخلی روده مهاجرت می کند و جذب نمی شود بلکه بعدا با قدرت بیشتری هجوم می آورد.

بهترین راه برای رد گم کردن گوز چیست؟
یک شرکت آمریکایی به نام fartypants هست که گوزقنداق می فروشد: چیزی شبیه به نوار بهداشتی که در داخل شلوار قرار می گیرد و بوی چس و کمی از صدای آن را به خود جذب می کند. ولی اگر از این چیزها ندارید، از روشهای سنتی استفاده کنید. مثلا اگر در جمع هستید خیلی طبیعی رفتار کنید، انگار نه انگار چیزی شده و اگر صدایش بلند بود با سرعت برگردید و با تعجب به نفر بغل دستی یا پشت سری خودتان نگاه کنید.

آیا واقعا گوز با کبریت شعله ور می شود؟
بله! باور ندارید امتحان کنید. فقط مواظب باشید که کار خطرناکی است. بنا به آمار، یک چهارم کسانی که این کار را کرده اند کونشان را سوزانده اند چون شعله به سمت مقعد پس می زند. در ضمن امکان آتش گرفتن لباس و چیزهای دیگر دور و بر هم هست.

Thursday, June 5, 2008

یک قصه هست قصه ی یک کوزه گر

با کوزه ی شکسته می نمود دهن رو تر

یک قصه هست ،قصه یک دشت پهن

که داره می شه ویران، به دور از چشم تهمتن

یک قصه هست ،قصه ی یک چاه نفت

بشکه بشکه دود شد و گازش هم رفت

یک قصه هست ، قصه ی ایران ما

کشور رو آب برده و ما رو کما

دزدی بسه ،چشمه ی کشور خشکید

جواب نسل بعد هم باید بدید

باید بگید ، به دست ما شده وطن ویران

باید بگید : روی نقشه بوده قبلاَ اینجا ایران

مشکل ما ، مشکل چاه نفته

نفتی که ندیدمش فقط رفته

مشکل ما ، مشکل سفره ی گاز

گازی که آخوند کرده برای اون سفرش رو باز

مشکل ما ، مشکل فقر فرهنگ

از جد خود عقب موندیم دو هزارو پانصد فرسنگ

آمار قتل ، آمار فقر و فحشا

کمبود نون و گاز و پودر رخشا

آمار ظلم ، آمار گشت ارشاد

می خوان که غم بیاد و سر کوب بشه شاد

آمار کُک ،آمار کِرک و گرد

جوانها مون میمیرن یک مرگ سرد

روز و شب دم میزنیم ما از فرهنگ

فرهنگ امروز ما، شده فقط مایۀ ننگ

روز و شب دم میزنیم از آزادی، دمکراسی

مثل یک بچه میشیم راضی با یک اسباب بازی

روز و شب دم میزنیم از اتحاد

سال به سال نمی کنیم از هم یک یاد

به فکر تغییر بودیم یا که پیشرفت ؟

بدون تصمیم گیری یک روزدیدیم شاه هم در رفت

به فکر تغییر بودیم ، تغییر چی بود ؟

اصلاحات فله ای با یک سری خاتمچی بود ؟

به فکر ایران پاک آزاد و شاد

، به فکر ایرانی که هر ایرانی دلش میخواد

روزم رو شب می کنم ،شبم رو روز

هم با سرما سر میکنم ،هم من با سوز

اُمیدم پایان خواب ، سرکوب جهل و فقره

امیدم برگشتن امیدیه کز دست رفته

هومن -14 بهمن 1386

Friday, May 16, 2008

رنگ غربت

! عکاس : شخص خودم

! یه جور عنکبوت عجیب


مشخصات دوربین : Canon Digital IXUS 950 IS
تنظیمات : Digital Micro + Flash
عکاس: خودم

Wednesday, May 14, 2008

ماریجوانا ، گیاهی جادویی

حشيش صمغ چسبناك از بوته كانابيس است كه معمولا به صورت تكه هاي جامد مكعبي شكل فروخته مي شود و در رنگهاي مختلف از قهوه اي كم رنگ تا سياه ديده شده، در ساختمان تركيبي اش به صورت انواع مختلف از خشك و سخت گرفته تا نرم و شكننده ديده مي شود. معمولا آن را خرد و ريز كرده و در پيپ و يا سيگارهايي كه با دست درست مي كنند، مي پيچند و با ماري جوانا يا توتون مصرف مي كنند. حشيش به صورت خشت پخته مي شود. نامهاي خياباني آن (Pot, Smoke, grass, Hash) مي باشد. از نظر طبقه بندي فارماكولوژي، تضعيف كننده يا محرك سيستم اعصاب مركزي است
بايد دانست كه اثرات حشيش با توجه به مقدار و نوع استفاده (كشيدن يا خوردن) متفاوت است. وضعيت جسمي و سلامت فرد از جمله وزن، اندازه، خلق و خوي فرد، درجه تحمل و ... فرق مي كند. اثرات كشيدن حشيش در عرض چند دقيقه پس از مصرف ظاهر مي شود و 2 تا 4 ساعت باقي مي ماند. در صورت خوردن هضم آن به طور بطي و كند صورت مي گيرد. لذا اثر آن به تدريج و طولاني تر مي گردد، معمولا فرد پس از مصرف حشيش احساس آرامش و راحتي مي كند، قوه درك و احساس او افزايش مي يابد، رنگها به نظرش شفاف تر و روشن تر مي آيند، صدها به نظر از فاصله دورتر به گوش مي رسد. به هر حال در ادراكات حسي به خصوص بينايي و شنوايي تحريف به وجود مي آيد، اشتها افزايش مي يابد، مخصوصا در مورد غذاهاي شيرين

ماشین های سکه ای (خودپرداز)، دستگاه های خودکاری که با انداختن سکه در سوراخ آن اجناسی مانند تنقلات، نوشیدنی و سیگار از آن خارج می شود، معمولا در اماکن عمومی و پرتردد مثل ایستگاه های قطار کار گذاشته می شود و در دسترس همه مردم قرار دارد. اما دستگاه های جدید فقط برای کسانی قابل استفاده خواهد بود که به خاطر داشتن بیماری برای آنها حشیش تجویز شده است.

بیماران پیش از استفاده از این دستگاه باید نسخه پزشک معالج را ارائه دهند و از آنها انگشت نگاری و عکس گرفته شود. یکی از دلایل اصلی تجویز حشیش برای بیماران تسکین درد در آنهاست.

با این که استفاده درمانی از حشیش در یازده ایالت آمریکا مجاز است، این موضوع همچنان در این کشور بحث برانگیز است.

وینس مهدی زاده، صاحب یکی از مراکز ارائه کننده درمان های گیاهی در لس آنجلس و یکی از اولین محل های نصب این دستگاه ها، می گوید که دسترسی به ماشین های خودپرداز حشیش به بیمار این فرصت را می دهد تا هر زمان که نیاز دارد حشیش تهیه کند.

نظارت بر استفاده

آقای مهدی زاده به یک شبکه تلویزیونی در آمریکا گفت به بیمارانی که می خواهند به "خود پرداز" حشیش دسترسی داشته باشند کارت خرید داده می شود که با وارد کردن آن در دستگاه می توانند حشیش دریافت کنند.

او افزود: "بیمار برای دسترسی به حشیش باید کارت خود را وارد دستگاه کند؛ دستگاه به طور خودکار از او انگشت برداری می کند تا هویتش تائید شود. یک دوربین عکاسی هم از او عکس می گیرد تا ثابت شود خود بیمار از دستگاه استفاده کرده است."

سازندگان دستگاه های خودپرداز حشیش معتقدند که استفاده از ماشین های سکه ای برای داروهای نسخه ای به احتمال زیاد در آینده ای نزدیک در سراسر آمریکا امری عادی خواهد شد.

طرفداران استفاده از دستگاه های خودپرداز برای فروش دارو می گویند که حشیش وسیله ای ارزشمند برای تسکین درد و افزایش اشتها در بیماران است.

با این حال، بنا به قانون کنترل مواد مخدر آمریکا (سال 1970) مصرف حشیش ممنوع است و مقررات فعلی دولت فدرال آمریکا نیز مصرف دارویی این ماده مخدر را قانونی نمی داند

Thursday, May 8, 2008

نظرسنجی برای حل مشکل شبکه در بالاترین........ كم لينك و گزيده لينك چون در


با عرض سلام و خسته نباشید به شما دوستان و همچنین تشکر به دلیل به وجود آوردن این محیط فرهنگی و قانونمند (بالاترین) هر چند که قانون شکنی در آن کم نیست! همان طور که همه ی دوستان متوجه شدید به دلیل حجم بالای مطالب در بعضی ساعات سرور بالاترین با مشکل روبرو میشود . پیشنهاد من به مدیران بالاترین این است که با ایجاد محدودیت زمانی برای ارسال لینک توسط هر کاربر ، هم از شلوغی بی مورد جلوگیری شود ، هم با این روش لینکهای تازه مدت زمان بیشتری برای گرفتن رای خود دارند و هم از ارسال پیاپی لینک توسط یک کاربر از یک سایت بخصوص (مثل روز آنلاین) ممانعت به عمل آید . با این کار کیفت لینکها هم بالاتر می رود . چون همه لینکهای خوب خود را در اولویت قرار می دهند. محدودیت پیشنهادی من 10 الی 20 دقیقه بین ارسال هر لینک برای هر نفر می باشد . نظر شما چیست ؟

Tuesday, May 6, 2008

Each Small Candle


Each Small Candle


متن این آهنگ در مورد جنگ بین آلبانی و صربستان می باشد که سرباز صربستانی همه مرز ها را می شکند تا به کودک آلبانی تبار کمک کند

بند اول رو هالفدان راسموسن برای انجمن عفو بين المللی دانمارک سروده و باقی شعر به نوعی جواب واترز به اين شعره)(منبع (:http://pinkfloydsound.blogfa.com/post-7.aspx


Not the torturer will scare me
Nor the body's final fall
Nor the barrels of death's rifles
Nor the shadows on the wall
Nor the night when to the ground
The last dim star of pain, is held
But the blind indifference
Of a merciless unfeeling world


نه شکنجه گر مرا ترساند،
نه آخرين سقوط بدن،
نه لوله تفنگ های مرگ،
و نه سايه های روی ديوار.
نه شب، هنگامی که روی زمين
آخرين ستاره کم نور درد جای دارد،
اما آن چه مرا به هراس می افکند،
سهل انگاری کورکورانه مردم سنگدل بی رحم است...

Lying in the burnt out shell
Of some Albanian farm
An old Babushka
Holds a crying baby in her arms
A soldier from the other side
A man of heart and pride
Breaks ranks, lays down his rifle
And kneels by her side

در سطح مزرعه ای سوخته و برباد رفته در آلبانی،
بابوشکايی پير،‌
دراز کشيده بود و کودکی گريان را در آغوش داشت.
سربازی از جبهه مقابل،
مردی از جنس دل و غرور،
صف را شکست، تفنگش را زمين گذاشت و کنار او زانو زد

He binds her wounds
He gives her food
And calms the crying child
She gives him absolution then
(A touch gives absolution then)
Across the great divide
He picks his way back through the broken
China of her life
And there at the kerb
The samaritan Serb turns
Turns and waves.. goodbye


زخم هايش را بست،
به او غذا داد،
و کودک را آرام کرد.
زن به جان سرباز دعا کرد‌
(زن برای سرباز در دوراهی مرگ و زندگی آرزوی موفقيت کرد)
سرباز راهش را کشيد و از زن و زندگی درهم شکسته اش دور شد،
و کنار جدول،
صرب نيکوکار برگشت و دستش را برای خداحافظی تکان داد...

And each small candle
Each small candle
Lights a corner of the dark
Lights a corner of the dark
Each small candle
Each small candle
Lights a corner of the dark
Lights a corner of the dark
Each small candle lights a corner of the dark

و هر شمع کوچک،
گوشه ای تاريک را روشن می کند،
هر شمع کوچک،
گوشه ای تاريک را روشن می کند،


When the wheel of pain stops turning
And the branding iron stops burning
When the children can be children
When the desperados weaken
When the sea rolls in to greet them
(...When The Tide)
When the natural law of science
Greets the humble and the mighty
And the billion candles burning
Lights the dark side of every human mind
And each small candle
Lights a corner of the dark


هنگامی که گردونه درد از چرخيدن باز می ايستد،
و داغ آهنين ديگر نمی سوزاند
هنگامی که کودکان می توانند کودکی کنند
هنگامی که جنايت کاران ضعيف تر می شوند
هنگامی که دريا در هم می خروشد تا به آنان درود فرستد
هنگامی که قانون طبيعی علم،
فروتنان و قدرتمندان را درود می گويد
و ميليارد ها شمع سوزان
گوشه تاريک ذهن آدمی را روشن می کند
و هر شمع کوچک،
گوشه ای تاريک را روشن می کند...

Sunday, May 4, 2008

! رییس جمهور آینده ارتشیه


خیلی تاسفبار و غم انگیزه ، نوشتن در مورد پولی که جناب شهردار تهران رفته داده به لبنانیهای عزیز ! هیچ جوری نمیشه توجیه کرد حرکت ایشون رو مگر اینکه بگی خوب همه دادن، این طفلی هم میخواسته بده ! اگه دقت کنید به عمق مطلب میفهمید این فقط یه تجدید بیعت با رهبری و قشر حزب اللهی بوده . ایشون گویا مقداری مارمولک تشریف دارن ؛ از یک طرف سنگ مردم و ناراحتی روحیشون رو به سینه میزنن تا همه بگن ببین این چه دلسوزه ، اگه کاندید ریاست جمهوری بشه بهش رای میدم ! از طرف دیگه سنگ لبنان و فلسطین رو به سینه میزنه که بسیجیا و حزب اللهیا که الان همچین دل خوشی هم از محمود خان ندارن بگن : آها ! این همونیه که می خواستیم ! مقام معظم هم که خودش عاشق این حرکتهاست ! با این حساب از همین الان ریاست جمهور جدید رو به شما معرفی می کنم ! جناب قالی باف ! پیش به سوی جنگ با آمریکا ! جنسمون جور شد ! رییس جمهور آینده ارتشیه

Saturday, May 3, 2008

شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی


شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی

هر لحظه به دام دگری پــا بستی

گفتا شیخا هر آن چه گویی هستم

آیا تو چنان که می نمایی هستی؟

خیام

تولد یک وبلاگ

سلام به همه ی خوانندگان و دوستان عزیزم.
به عنوان اولین تجربه ی وبلاگ نویسی در یک فضای حرفه ای احساس خوبی ندارم ! احساس می کنم یک مسئولیت تراشی بیهوده برای خودم کردم !

در هر حال هدف اصلی من به عنوان یکی از اعضای سایت بالاترین ، داشتن یک تریبون یا فضا برای بیان عقاید شخصی و همچنین آگاهی از نظرات سایر دوستان در زمینه های مختلف و استفاده از این نظرات در راه پیشرفت می باشد.
امیدوارم با کمک شما یک محیط صمیمی و عاری از تشنج رو به وجود بیارم.
سبک نوشتاری من به صورت عامیانه و همراه با طنز می باشد.همچنین گاهی اوقات شعر هم به سراغم میاد که حتما شما رو در جریانش قرار میدهم (اگر ارزش خواندن داشت !) .